THINKERBELL

عناوین یادداشت‌ها

  • قورباغه! 1388/10/27 01:07
    روزی روزگاری گروهی از قورباغه های کوچولو تصمیم گرفتند که با هم مسابقه بدهند هدف مسابقه رسیدن به نوک یه برج خیلی بلند بود... جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه جمع شده بودن... و...مسابقه شروع شد راستش کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتونن به نوک برج برسن.. شما میتونستین جمله هایی مثل اینها رو بشنوین...
  • یکصد و پنجاه روز سرنوشت ساز! 1388/10/26 00:15
    یکصد و پنجاه روز سرنوشت ساز! عمر عقاب از همه پرندگان بیشتر است. عقاب می تواند تا 70 سال زندگی کند. ولی برای اینکه به این عمر برسد باید تصمیم دشواری بگیرد... زمانی که عقاب به سن 40 سالگی می رسد چنگالهای بلند او انعطاف خود را از دست داده و دیگر نمی تواند طعمه نگه دارد.نوک بلندش خمیده و کند می شود. شهبالهای کهنسالش بر...
  • بیچاره دلم... 1388/10/23 18:53
    بیچاره دلم که اینقدر بی قرار است! که اینقدر درمانده و تنهاست! که تشنه یک قطره محبت است.. که حیران مانده در برابر چرخش رنگ و ....درنگ و ...سکوت..! که چه بی ریا دیگران را به مهمانی کوچکش راه می دهد و چه ساده انگارانه آنها را از تبار آیینه ها می پندارد ، غافل از اینکه ... که چه کودکانه به مسائل می نگرد..!بیچاره دل کودکم...
  • سوال؟؟؟ 1388/10/21 18:29
    همان سوال تکراری:عقل یا دل؟! گردبادی عظیم در درونم به راه افتاده ... که هر دم مرا به سویی میکشاند... کی و کجا تمام میشود نمی دانم. .. پ.ن.۱خیلی گیریم میاد(منظور همان گریه میباشد!) پ.ن.۲ خیلی دوچار کانفیلیکت هستم ! پ.ن.۳ میدونین ..؟یکی هست که من ... داشتم (مشکل اینجاس که زمان این فعل[داشتم].هنوز معلوم نیس)و دیروز الکی...
  • دل 1388/10/20 09:43
    نفرین بر دل که کارش فقط دل بستن بود .... و هنوز نفهمیده چیزی به دست نیاورده .... گمان نمی برم هیچ گاه هم بفهمد!
  • تست خودسناسی 1388/10/19 17:46
    ازون جایی که ایشالا قراره چند سال دیگه مام به جرگه ی مشاورا بپیوندیم دیدم خالی از لطفه اگه اصلا مطلبای مشاوره ای و خود شناسی تو وبم نباشه پس این شما و اینم یه تست خود شناسی:(دیم دیری دیم...) (این ازون آهنگای افتتاحیه ای بود... پ.ن.حالم خیلی بهتره چون... پ.ن.۲این امتحان امروزمم دو باره یا بهتره بگم برای چندمین بار بد...
  • فال 1388/10/17 17:58
    یه فال گرفتم بی نهایت وصف حاله... (شعر شناسا لطفا نظر بدن...)
  • غروب 1388/10/16 17:34
    رگبار نگاهت فریبی بود به رنگ شبی بی مهتاب،که آن را روشنای خورشید می پنداشتم!بیچاره چشمان ساده لوح من که باورش کرد! پ.ن.1از دانشگاه که میومدم خونه فقط گریه کردم! اونقدر آسمون دلم گرفته که هیچ خورشیدی نمیتونه بازش کنه...(اگه اصلا خورشیدی باشه!!!) پ.ن.2:راستی این اولین قطعه ادبی بود که خودم گفتم...
  • ۳۳ پلو پفک به مرغابیا 1388/10/15 10:06
    سلام جاتون خالی دیروز بعد از اینکه یکی از وحشتناک ترین امتحانای ترممونو دادیم..(البته با توجه به اینکه بسیااااااااااار عالی شد...!!!!!)فرگاز(فرناز) پیشنهاد داد مام تصمیم گرفتیم بریم ۳۳ پل به پرنده ها(به قول فرگاز مرغابیا)پفک بدیم... اما جاتون خالی خیلی باحال بود (اینم عسک منو فرنازو شبنمو سمیه...) (اینم رودخونه و ۳۳...
  • کوچه 1388/10/13 00:53
    بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم،خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه ی جانم ،گل یاد تو ،درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم....
  • کفشدوزک 1388/10/11 12:49
    مطالبی علمی و جالب راجع به کفشدوزک ها . . کفشدوزک ها یه سری حشره اند با نام علمی ladybug خیلی ناز و فینگول اند 6 تا پا دارند دو تا شاخک کوچولو هم دارن تازه پروازم میکنن سرخن و خال خالای سیاه دارن فکرم میکنم برگ میخورن... . . . . . . میدونم مطالبم خیلی علمی بود اگه تحقیقی چیزی داشتین میتونین ازش استفاده کنین خیلی...
  • سکوت 1388/10/10 18:53
    یکی می پرسد :اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه می نویسم...برای آنکه باید باشد و نیست
  • broken heart 1388/10/10 09:19
  • وصف حال 1388/10/10 09:13
    حداقل اگه وصف حال الانم نباشه وصف حال دقیقا یه ماه پیش منه . . . دلیل اینکه آروومم امید لمس دستاته همین لبخند پنهانی کنار لهن گیراته دلیل اینکه تنهایی همین دستای تنهامه همین دنیای تاریکم همین تردید چشمامه شبیه حس پژمردن چار شک بی رنگی من آرومم تو تنهایی حقیقت داره دلتنگی هنوزم میشه عاشق شد هنوزم حال من خوبه ببین دنیا...
  • غربت 1388/10/09 10:15
    ایستاده ام با قامتی غروبین در انتظار رسیدن رفتن تو مانده ام حیران در چگونه گذراندن فصل غربت تو می روی و من به ظاهر مانده ام اما،اما دلم با تو راهی شد شاید یک کمی از احساس غربتم بکاهد و یا کمی از غربت لحظه هایم کم کند می آیی می دانم ،در چشمانت در نگاهت......!!!! می خواندم با آهنگی پر امید کاش میشد دست هایم را پر از...
  • زیبا 1388/10/09 10:09
    زیبا!زیبا هوای حوصله ابریست چشمه ای از عشق ببخشایم تا رو به آفتاب شوید دلتنگی را زیبا!چشم تو شعر،چشم تو شاعر است و من دزد شعر های چشم تو هستم دست مرا بگیر و کوچه های محبت را با من بگرد...
  • خوشبینی 1388/10/09 10:00
    در دهستان اصالت های عشق می توان شبنم فروشی ساده بود می توان پای اجاق عاطفه چای خوش رنگ محبت دم نمود
  • [ بدون عنوان ] 1388/10/08 21:16
    من به خودم امیدوارم.دیگران فقط دو نقطه بیشتر از من دارند
  • فقط دخترا! 1388/10/08 14:12
    این اولین پست منه... لطفا دخترا بخونن... دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند. و زخمی بشوند،بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند ، اما بدست آوردنشان آسان است،اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می...