خسته ام ،تنهایم کن...

امشب ،هی هوایی می آید و هی پریشان میکند ،گیسوان آسوده ی خیالم را  

امشب ،هی چشمانم را به زور می بندد ،

و هی میبرد مرا به آن دور ها 

به آن روز ها ...

و هی جلوی چشمانم رژه می رود و هی نمیگذارد فهم کنم ،خطوط در هم این کتاب را .

هی با دستانم کنارش میزنم و هی می آید دوباره ،و  میخندد به من و هی نمی رود 

و هی خسته ام میکند  ...

و از بس کلافه می شوم ،هی می خواهم دستانم را دور زانویم گره کنم،  

و  تا آخر دنیا ،هی گریه کنم...  

 

  

پ.ن.تقصیر من نیست ،دعوایم نکن ،خودشان بی خبر سراغم را گرفتند. 

 

نظرات 26 + ارسال نظر
واران 1389/02/27 ساعت 10:17

سلام
نمیدوم چندما
اما چرا گریه؟؟؟
چی شده عجیجم

سلام
اولننننن
خب دیگه...یاد چیزای گریه دار افتاده بودم اون روز...

وران 1389/02/27 ساعت 10:19

اولن رو که شدم
اما خیلی قشنگ نوشتی واقعا دست ادم نیست گاهی خودشان میایند اما الی جونم زیاد بهشون رو ندن زود برن
میدوستمت

باوشه
منم میدوستمت دوس جونم

[ بدون نام ] 1389/02/27 ساعت 11:35

سلام دوس جون
عزیزم چرا خسته ای؟!
منم زیاد اینطوری میشم اما خود به خود خوب میشم...
میدوستمت

خب دیگههههه
منم امروز که دارم میجوابم خوبم..خوب
منم میدوستمت عجیجم

شکیبا 1389/02/27 ساعت 11:37

ای وای اسمم باز یادم رفت
اون بالایی منماااااا

سوده 1389/02/27 ساعت 14:22

سلام الهه جونم تا چند روز دیگه که adsl واسم ردیف بشه همش مزاحمتون میشم اونقد که از دستم خسته بشین.....
گریه خیلی خوبه و اگه دلت گرفت حتما این کارو بکن چون آدم سبک میشه و به هیچ کسم نیاز نداره دردشو بگه............
کاری که من همیشه میکنم.........

سلااام
آخ جون که میای دیگه پیشمون
باشه و منم همینجورم..:دی

شکیبا 1389/02/27 ساعت 20:18

سوده جون فقط حواست باشه که همه چیز ای دی اس الت سالم باشه وگرنه همون ای دی اس ال میشه بلای جونت
من که حسابی دارم ازش میکشم

سوده 1389/02/28 ساعت 00:52

جدی میگی شکیبا جون؟؟
خوب شد گفتی پس حسابی حواسم باشه......

مسعود 1389/02/28 ساعت 09:23 http://ماهک

سلام الهه خانم مرسی که سر میزدی من با ماهک نامزد کردم میخواستم بهت خبر بدو خوشحال بشی فعلا

سلااااااااااام
وااااااااای به سلامتی
خیلی خیلی خوشحال شدمااااااااااااا
امیدوارم همیشه خوشحال باشی دوستم
بی خبرمون نذار

امید 1389/02/28 ساعت 10:22 http://faith.blogsky.com

با همه ی لحن خوش آوائی ام
در به در کوچه ی تنهائی ام
ای دو سه تا کوچه ز ما دور تر
نغمه ی تو از همه پر شور تر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ی ما می شدی
مایه ی آسایه ی ما می شدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم ، لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامش جان من است
نامه ی تو خط امان من است
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده ی دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد

شاید بگی چه ربطی داشت؟ ولی خوب این اومد تو ذهنم و نوشتم
دیگه ببقشین دیگه
بعدشم که اوه اوه اوه چه ساعت باکلاسی این پست رو آپیدی :دیییییی

واااای عجب شعری
همیشه تا مرحوم آغاسی عصرای جمعه اینو میخونه کلی گریم میگیره
مرسییییییییییییییییی یه دنیا
بعدشم
بله دیگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:دی
من عاشق این ساعتم و تا آخر عمرم این ساعتو میدوستم
:دی

امید 1389/02/28 ساعت 10:23 http://faith.blogsky.com

سوده جون خوشحالم که ای دی اس ال میگیری
فقط مراقب باش مارک مودمش دی-لینک نباشه

شکیبا 1389/02/29 ساعت 14:58

سلام الی جونم
حالت چطوره دوست خوبم؟

سلام عزیزم
کلی بهترم و الان خوووووووبه خووووووووووبم

شکیبا 1389/02/29 ساعت 14:59


بله سوده جون جدی حدی جدی میگم
همونجور که داداشی گفت مواظب باش که مارک مودمت دی_لینک نباشه که واقعا جنسش افتضاحه

سوده 1389/02/29 ساعت 15:31

از راهنمایی دوستای خوبم واقعا ممنون....
میدوستمتون.....

طبیعی‌ست که بعد از آن همه اضطراب
حالا پناه می‌برم به دعا،
به سادگی، به سهمِ همین هرچه که هست،
هرچه که بود
هرچه که خواهد شد.
(سید علی صالحی)

نمی دانی تهاجم بیرحمانه ترین شکل حضور است؟
از تهاجم به افکارم دست بردار
بگذار دمی آسوده بمانم...

کاش می شد بروم ته دنیا
هی فریاد بزنم
بلند بلند
تا نهایت حنجره ام...
بعد خوب اشک بریزم
تا خستگی چشم هایم...
و آن وقت مطمئن باشم
که هیچ باد خبرچینی کسی را به اینجا نخواهد کشاند
تا بپرسد
چرا؟!

من خسته ام
همین!
راحتم بگذارید...

(نوشته از خودم بود به سبک سید علی صالحی)

الهه 1389/03/01 ساعت 14:50

وااااااااااااااای فرناااااااااااز خیلی خیلی خیلی قشنگ بوداااااا
اولندش که بچه، امروز شنبس و شوما اینجا چیکار میکنین؟؟؟؟؟؟
بعدنشم اینکه در هر حال که قدم رنجه نمودیند و کلی سرافرازمون کردین
بعدشم اینکه خیلیییییییییی قشنگ بود
این آخریه رو میگم
و این:
من خسته ام
همین!
راحتم بگذارید...
چقد وقتاس که آدم نیاز داره بش اما....
خب بهتره این جوابو به خودم بدم که:
نه دل آن دارم که بیدل باشم نه آنقدر بی دلم که آرام گیرم
در هر حال که:
این نیز بگذرد...
و اینکه ..خب حالشو نداشتم جواب کامنت بدم و همینجوری جوابیدم :دیییییییی
میدوستمت جیگلم

نیلوفر 1389/03/03 ساعت 20:26

سلام دوست جون گلم
خوبی عزیزم؟
پس چی شد این طالع بینی معرکت؟

سلام نیلوی من
مرسی
باشه میذارمش...
اندکی صبر،سحر نزدیک است!!

سلام سلام سلام سلام سلام....
به اندازه این چندوقتی که نیومدم سلام...
خوبین؟ چه خبرا؟ سر و کلم اینجا پیدا نمیشه راحتین ها!!!! ای ول دارین (منظورم این پستای آخرتونه ...) خیلی باحال شده....سعی می کنم از این به بعد مرتب بیام...فعلا...
راستی پ.ن: دوست داشتن در نهاد همه انسان ها هست.معیار و اندازه اش فرق دارد.

سلاام
اگه به اندازه ی همی وقتایی که نبودین بخاین سلام بذارین بیشتر از این حرفا میشه هاا
مرسی شما خوبین؟
نه بابا کودوم راحتی..و خب لطف دارین و خیلی خوشحالمون میکنین
پ.ن.صد درصد...ولی چه خوبه که اندازه اش توی همه ی آدما زیاد باشه..خیلی زیاد و معیارشم بهتره یکی باشه تا آدم بفهمتش ..در هر حال مرسی...قشنگ بود...
منتظرتون میمونیم

الی جونم قالب جدید و زیبا و با کلاست مبارک باشه گلم

واران 1389/03/04 ساعت 22:14

سلام
قابلت خیلی سبک و زاحته
خیلی هم خوشمل میباشد
مبارکه
من زودی باید برم
شکیبا و امید رو هم اینجا احوال میژرسم چطورید بچه ها ؟
سوده جون تو هم خوبی؟
قربون شما درسام سنگینه زیاد نمیام نت
تا بعد

الهه 1389/03/04 ساعت 22:20

مرسی شکیبا جون و واران جونم
بهتون خوش بگذره

سلام.کاش همه آنقدر وقت داشتند تا نبودنشان را جبران کنند.گاهی خودمان نمی خواهیم جبران کنیم گاهی زمانمان تمام می شود.
قالب دلنشینی انتخاب کردی ...مبارکت باشه...
کاش تغییر دادن خودمون هم مثل تغییر دادن قالب وبلاگ یا آهنگ پیشواز راحت بود...البته تغییر دادن اینا راحته ولی اینکه به چه چیزی تغییر کنن یه خورده انتخاب کردنش سخته البته نه به سختی انتخاب اون چیزی که می خوایم خودمون بهش تغییر کنیم...
لبخند فکر کنم معیار خوبی باشه برای دوست داشتن...
البته شما هم سر و کلت پیدا نیست پیش ما ... مث اینکه چیزی که عوض داره گله نداره/

سلام
بله کاش...اما خیلی وقتا نبودن ،بودنو ،کمرنگ میکنه...
انوقت حتی اگه خودمونم نخایم جبرانش کنیم ،همون بهتر که زمانمونم تموم بشه...
و مرسی
و خب ببله حق باشماس تغییر کردن خب یه سختیایم داره

امید 1389/03/05 ساعت 09:59 http://faith.blogsky.com

عرض ادب و احترام
الهه خانم چطوره؟
بابا این تم جدیدت خیلی زیباست
آفرین به این حسن انتخاب
بچه ها شماها چطورین؟

عرض ادب و احترام به توان ۲
مرسی خوووووووب
مرسی

سوده 1389/03/06 ساعت 09:30

سلام قالب جدید مبارک....

سلام
من درشهر شما اصفهان درس خوندم و از اونجا خاطرات زیبائی دارم که هیچگاه از یادم نمی ره ..
مجتمه تجاری گلها ...هزار سال پیش بود انگار

سلام
وااای شرمنده کردین مارو به خدا..
من همیشه به وبلاگ قشنگ شما سر میزنم و عاشق نوشته هاتونم
نوشته هاتون منو یاد نوشته های سید علی صالحی میندازه و خب هیچ وقت جرات کامنت گذاشتن نمیکردم چون خودمو در حد کامنت گذاشتن برای نوشته هاتون نمیدونستم.
و مجتمع تجاری گلها؟مال چند سال پیش بوده؟خب من فکر که میکنم تصویر یه نوشته توی ذهنم میاد که نوشته مجتمع تجاری گلها اما نمیدونم کجا دیدمش...شاید اسمش عوض شده..
در هر حال واقعا ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد