واااو...

1سال و چار ماه میگذره از آخرین پستم

زندگی چه قل خورد و قل خورد و قل خورد.

دلم برای وبلاگ قدیمیم تنگ شده بود.

پستاش انگشت به دهنم کرد.

جددن و از ته دل روزای فوق العاده ای بودن

یادش خوش...

 

پ.ن.بهانه هایم برای بودن،حتی در دنیای واقعی ،به هیچ، تقلیل یافته...

برای همیشه ،خداحافظ 

اینجا 

اصنم نمیخام بنویسم نقاشی 7 هااP:

بگذار «عشق» مال کسانی باشد  

که رویای عاشق پیشگی دارند 

مــــــــن و تـــــــــــو 

شجاعت عاقل بودن داریم 

آنقدر که بدانیم 

وقتی عشق از در می آید.. 

‌«رنج» است که با آن 

بر سر آوار میشود

 

پ.ن.۱.سلام6177.gif امروز باز غذا پخیدماا ..اگه نمکش یکمی بیشتر بود و یکمی سوزیده نمیشد ،معرکه تر بود.گفتم معرکه تر،چون هویجوریشم معرکه بود  

پ.ن.3.اصنم حالا حالاها منتظر نقاشی جدید نباشین که اصنم حالشو ندارمااا  

پ.ن.4.روزهای بهتری را در حال گذرانیدیدنم  

پ.ن.5.دیروز که فرناز پیشم نبود ،کلی به این گربه مظلومه ی پشت دانشکده که شکل ببره ،غذا دادم ،آخه هیچوقت من بش غذا نمیدم   

خنگه بیچالهاصنم پللو نیسمنم که مهلبووووووووووووووووووون   

پ.ن.6.خسته شدم..یه پست نوشتن چقد انرژی میگیره...برم بخابم 27cd84fd58b570baed692a24169bc74a.gif

نقاشی 6

   کمبود خواب
با یک روز مرخصی حل می شود.
کمبود وقت
با مدیریت زمــان
سایر کمبود ها نیـــز  علاجی دارند...
با کمبود دست هایت چه کنــم ؟! 

                                                        میلاد تهرانی 


 

 پ.ن.1.اینم ششمین نقاشیم که روز 26/11/89 تموم شد و مال عزیزترینه 

پ.ن.2.اگه با هزار بدبختی برین یه قلم موی چهار-صفر بگیرین که پرنده هاتونو با اون رنگ کنین که ظریف تر در بیاد ،بعد به محض اینکه پرنده هاتونو کشیدین تموم شد،یه نگاه تو جامدادیتون بندازین و ببینین اون قلم مو چهارصفره رو گذاشتین اونجا و تمام مدت داشتین با یه قلموی بزرگتر قدیمی ،پرندتونو رنگ میکردین ،چه حسی بهتون دست میده؟! 

پ.ن.3. از بدترین روزای عمرم رو دارم میگذرونم.

 

پ.ن.4.این دل دو حرفیم خیلی حرف داره ،خیلی... 

   

پ.ن.5.ترم گند پنج تموم شد و ترم گندتر شیش شروع شد. Begging 

پ.ن.6.به خاطر آرامشت مرسی... 

بعد از اینهمه وقت آمده ام تا بگویم: 

خسته ام...زیاد! 

 از خودم 

  

 

همین 

 

پ.ن.۱.منتظر نقاشی بعدیم باشید ..ارزشش رو داره

نقاشی 5

تو فقط خودتی

با مشکلاتی که "ترین" نیست ، اما برای ساختن تو بهترین است  

 

             اگه قرار بود هرکسی بزرگترین غمش رو برداره و ببره تحویل بده ،  

با دیدن غمهای دیگران آهسته غمش رو در جیبش می گذاشت و به خونه بر می گشت   

 

 

پ.ن.۱.دیشب یعنی 5/11/89 پنجمین نقاشیمم تموم شد . Painter

۳ـ۴ روز بیشتر طول نکشیدااا    

 الگوم از نادر مهذب نیا بود که نقاشی های بسیار گوگولی میکشد

البته عرض کنم که عکسش بازم مثل خود نقاشی نشده و نقاشیم قشنگتره   

هرکیم باور نکنه....   

اینم نقاشیم :    

 

پ.ن.2.برین این سایت رو ببینین ،میتونین اسم خودتونو بنویسین و برای زینگ اس ام اس یا زینگ موبایلتون استفاده کنین  

پ.ن.3.چند وقت پیشا وبلاگم یک ساله شده بوده!!!

  

پ.ن.2.دیگه واقعا بیشتر ازین حرفم نمیاد

غاتی پاطی

زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست 

کاش قدری پیش از این یا بعد از آن میزیستم 

   

پ.ن.1.ذهنم شده مثه یه پیاده روی شلوغ پر آدم، که همه دارن به هم تنه میزنن تا راه خودشونو باز کنن...

پ.ن.2.دلم ناجور ،بارون میخاد ... 

پ.ن.3.

نقاشی 4

تو صمیمی تر از آنی که دلم میپنداشت 

دل تو با همه ی آینه ها نسبت داشت 

تو همان ساده ی سر سبز نجیبی که خدا 

در میان دل پاکت ،صدف آینه کاشت 

 

پ.ن.1.سلام دوس جونای من...با عرض معذرت به خاطر اینکه به وبلاگم سر نمیزدم و خب قبول دارم بی معرفتی کردم 

خواستم چهارمین نقاشیمو روز 10/9/89 تموم شدو نشونتون بدم  . نقاش الگومم نمیدونم کی بوده،همینطور دوتا نقاشی قبلیام...

مرسی که نظرات طولانی براش میذارین تا ذوق کنم 

 

 

پ.ن.2.بلخره فقط 21 ساله شدیم! 

تشکر مخصوص از همه همه ی دوستایی که تولدمو تبریک گفتن Balloons

پ.ن.3.سنگ هایی که من از یاد تو بر سینه زدم 

حرمی میشد اگر کعبه بنا میکردم... 

برای اون روزا... 

پ.ن.4.ساعتمان گم شده،هنوز  لجی ناک میباشیم

بازوانت را به مستی حلقه کن بر گردنم 

تا بلرزد زیر بازوهای سیمینت تنم  

چهره ی زیبای خود رااز رخ من وا مگیر 

جز به آغوش چمن یا دامن من جا مگیر  

راز عشق پیش را آهسته خوان در گوش من 

جستجو کن عشق را در گرمی آغوش من   

  

پ.ن.هر گاه که عشق را به دیگران نثار کنی 

رهنمون میشوی 

به آن حیات سحر آمیز شادی درونی 

که بخیلان به آن راه نمی یابند. 

                                       -ریچارد باخ-

:)

گاه یک سنجاقک
به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر
می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک
همه معنی یک زندگی است . 


 

پ.ن.2.امروز غذا پخیدم.

نقاشی (۳)

اگر می خواهی آب باشی 

باید اول قطره باشی 

قطره آبی پشت شیشه 

تاب اگر آوردی 

نلرزیدی اگر 

حتم روزی دریا میشوی. 

 

 

 پ.ن.1.بلخره چند وقت پیش ،سومین نقاشیم هم تموم شد ضمن  اینکه دوس داشتم بدونین اینم به بهترین دوستم تقدیم شده،خواستم شمام ببینینش :

 

 پ.ن.2.خدایا دوستان من ارمغانی از رحمت بی کران تو اند ،خرسندشان ساز به تندرستی. 

پ.ن.3.

دوستت دارم ای آبی آرام...

تو اگر باز کنی پنجره ایی سمت دلت  
میتوان گفت که من چلچله ی لال توام 
 مثل یک پوپک سرما زده در بارش برف  
سخت محتاج به گرمای پر و بال توام 
 
 
پ.ن.۲.اگر ارتباط عکسو با متن نفهمیدین ،زیاد سخت نگیرین...زیر پوستیه معناش...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

پیش هم بودن اگر دیروز ها لطفی نداشت 

ارزش دیروز را امروز ، باور میکنیم ...

  

*بدون هیچگونه پی نوشت...

پس درآمدی بر تابستانی که گذشت

سلام به همه دوستای خوبم، البته بعد از مدت ها.... خب اول که کلامی از شیخ بهایی بگم براتون که جالبه و بعد برم سر اخبار :

آدمی  اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده  نیست، زیرا :

اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !

اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!

اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!

اگر جمعگرا باشد، می‌گویند  بخیل است!

اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!

اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..!

اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!

و اگر نکند میگویند  کافراست و بی‌دین .....!!!

لذا نباید بر حمد و  ثنای مردم اعتنا کرد

و جز ازخداوند نباید  ازکسی ترسید.

پس  آنچه باشید که دوست دارید.

شاد باشید ؛

مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود  

پ.ن.خوب عرزم به حضور مبارکتون که امیدوارم این تابستونی که داره تموم میشه ،بهتون خوش گذشته باشه و  خب از احوالات مام اگه جویا بخواین بشین،بسیار خوش گذروندیم...

اینجانب در تابستونی که گذشت:  

،،، ،، ،،

و خب 1000 تا  حالت دیگه ،که خب دیگه حالشو ندارم بگم...

و خب دستاوردهایی هم داشت تابستونم از جمله چند  کالای عینی که نمیگم بهتون 

و یک عدد نقاشی آبرنگ  حاصل 5 جلسه کلاس:

در ابعاد 34 در 44

به اسم حس امید

الگو از محمد رضا آتشزاد

که در روز 10/6/89 تموم شد   

و تقدیم شد به بهترین دوستم ،کسی که خیلی بیشتر از اونی که بتونم بگم ،مدیونشم و از همینجا بهش میگم که هیچ وقت مهربونیاشو فراموش نخواهم کرد و بهش میگم:بانک صادرات /00:00  /  آماندا و کایل / جی جی / ممنوعه / رودخونه/ تفنگ / 68 درجه و .... ،چیزایی هستن که برای همیشه ، جزء پررنگ خاطرات من باقی خواهند موند و اینم اون نقاشی : 

  

 

پ.ن.2.بیا لبخند بزنیم ،بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا... 

پ.ن.3.برای روزای باقی مونده از ماه رمضون ،هم لطفن مارو یادتون نره دعا کنین

دهه 60 یا

 

 

 

پ.ن.ازون جایی که گفتم شاید شماهم به این خیل محترم اجتماع تعلق داشته باشین،بد نیست یه یاد آوری کوچولو بکنم  ..

پ.ن.2.ازون جایی هم دوباره که ،گفتم شاید مثه من شکمتون در حالت اهتضار؟!؟!(احتضار،احتظار،احتزار،اهتزار،اهتظار و الخ) به سر میبره،یه جک میگم،بخندین : 

زن به شوهرش میگه :شوهر همسایه هرروز صبح که میخواد بره سر کارزنشو میبوسه!تو چرا اینکارو نمکنی؟ 

میگه:آخه من که زنه رو خوب نمیشناسم...!!  

خب کافیه دیگه...زیادم خنده دار نبود 

 

پ.ن.3.دعا یادتون نره هاا

تکیه گاه

ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم

چون شب خاکستری سر در گریبانت نبینم

ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی

همچو ابر سوگوار این گونه گریانت نبینم

ای پر از شوق رهایی رفته تا اوج ستاره

در میان کوچه ها افتان و خیزانت نبینم

مرغک عاشق کجا شد شور آواز قشنگت

در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبینم

تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفرینم

تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم

قصه دلتنگیت را خوب من بگزار و بگذر

گریه ی دریاچه ها را تا به دامانت نبینم

کاشکی قسمت کنی غم های خود را با دل من

تا که سیل اشک را زین بیش مهمانت نبینم

تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفرینم

تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم

 

پ.ن.چندان ربطی به حال هوام نداره این پست ،اما به پای این آهنگ فوق العاده ی ستار ،کم گریه نکردم...